والپیپر های حضرت صاحب الزمان علیه السلام - picture 232
مثل هر بار برای تو نوشتم :
دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی
 
!
دل من تاب ندارد،
"همه گویند به انگشت اشاره: مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟

 ... تو کجایی؟ تو کجایی...»
و تو انگار به قلبم بنویسی
:
که چرا هیچ نگویند
مگر این رهبر دلسوز، طرفدار ندارد، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش
به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش
زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد
!
و گویند چرا این همه مشتاق، ولی او سپهش یار ندارد
!
تو خودت! مدعی دوستی و مهر شدیدی
!
که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت،
ز هدایت،
ز محبت،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به روی تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد،
چه زمان ها  که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد
...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی کجایی!؟
و ای کاش بیایی
!

و من اینجاتک و تنها ..

 تو کجایی؟ تو کجایی؟

میشود این رمضان عیدی فردا باشد

آخرین ماه صیام غم مولا باد

میشوددرشب قدرش به جهان مژده دهند

که همین سال ظهور گل زهرا باشد

التماس دعا عزیزان



نظر  

نوشته شده توسط زهرا در جمعه 90/5/14 ساعت 5:21 عصر موضوع | لینک ثابت